جدول جو
جدول جو

معنی سیر سیرک - جستجوی لغت در جدول جو

سیر سیرک
نوعی سبزی صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیرسیرک
تصویر سیرسیرک
جیرجیرک، زنجره، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، جرواسک، چزد، جزد، زانه، زلّه
فرهنگ فارسی عمید
حشره ای از راسته راست بالان که همه چیز خوار است و اکثر بمناسبت زندگی بحالت انزوا بالهایش را از دست داده. این حشره در زیر زمینها و باغها و مزارع فراوان است. الی ورجه. جیک صرار
فرهنگ لغت هوشیار
روز چهارم از ماه دی. ایرانیان درین روز جشن میگرفتند و گوشت و سیر میخوردند و باده می نوشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرسیرک
تصویر سیرسیرک
((رَ))
زنجره
فرهنگ فارسی معین
لفظی که به هنگام نزدیک شدن زنبور گویند تا زنبور دور شود
فرهنگ گویش مازندرانی
خرده آتش که از ذغال یا چوب در حال سوختن جدا گردد و به هوا
فرهنگ گویش مازندرانی
رعشه و لرزش در اثر سرما، لرز شدید بدن
فرهنگ گویش مازندرانی